سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مقام معظم رهبری، سال 1381 خطاب به جنبش دانشجویی: مسابقه رفاه میان مسئولان، بی‌اعتنایی به گسترش شکاف طبقاتی در ذهن و عمل برنامه‌ریزان، ثروت‌های سربرآورده در دستانی که تا چندی پیش تهی بودند، هزینه کردن اموال عمومی و اقدام‌های بدون اولویت، و به طریق اولی در کارهای صرفاً تشریفاتی، میدان دادن به عناصری که زرنگی و پررویی آنان همه گلوگاه‌های اقتصادی را به روی آنان می‌گشاید، و خلاصه پدیده بسیار خطرناک انبوه شدن ثروت در دست کسانی که آمادگی دارند آن را هزینه کسب قدرت سیاسی کنند، و البته با تکیه بر آن قدرت سیاسی اضعاف آن‌چه را هزینه کرده‌اند گرد می‌آورند
ملت فقط منتظر رای بهنود بود ! - ناگفته ها

جناب بهنود در مقاله اخیرتان با عنوان " من به احمدی نژاد رای می دهم "هر چه گشتم رگه ای از انصاف پیدا کنم دیدم یافت می نشود.البته خوب است که شما نظرتان را گفتید چون ملت فقط منتظر رای و نظر شما بود و اکنون همه از سردرگمی نجات پیدا کردیم.اما لازم دانستم در مورد صحبت هایتان مطالبی را عنوان کنم .
جناب بهنود اگر انتخاب احمدی نژاد به قول همانها که گفته اید نتیجه خواب کروبی یا بد اخلاقی انتخاباتی یا بهتر است رک بگویید تقلب بود ، پس چرا پس از دو،سه ماه که احزاب از شک خارج شدند کنفرانس و همایش و هم اندیشی حزبی تشکیل می دادند تا علل شکستشان را کشف کنند بعد هم نتیجه را اعلام می کردند که ما از توده مردم فاصله گرفته بودیم یا می گفتند شعارهای ما برای عوام قابل درک نبود ؟ اگر علت تقلب بود ، این همه هم اندیشی و اتاق فکر برای چه بود؟خود را به بازی گرفته بودند یا ملت را؟

آقای بهنود اگر وزیران دولت خاتمی از خود تعریف نمی کردند که می کردند،در عوض صدها تریبون داشتند و هزاران بار در ذهن مردم می کردند که این دولت بهترین است و رئیس جمهورش برترین است و نه در ایران ، که از شرق تا غرب عالم و از سرزمین وحی تا ملک شیطان بزرگ او را دوست می دارند و به احترام می نگرند حتی به خاتمی جنبه فرا زمینی می دادند .مگر همشهری برایش ننوشت که :" اگر باران می بارد ،اگر ورزشکارانمان در میادین ورزشی موفق می شوند همه به برکت حضور خاتمی است " قابل ذکر است که امسال تیم بسکتبال ما پس از 60 سال قهرمان آسیا شد و تیم والیبال هم چهارم جهان .این به برکت رفتن خاتمی بود یا آمدن احمدی نژاد؟ اگر یک روزنامه جرآت دارد مانند آن روز همشهری را برای احمدی نژاد بنویسد تا شما و شرق و اعتماد ملی و ... فریاد وامصیبتا متحجران قدرت را به دست گرفته اند سر دهید.



در مورد اینکه دکتر معین یا اکثریت افراد نمی توانند مانند احمدی نژاد عامیانه صحبت کنند حق با شماست و این هنری است که هر کسی ندارد .خود حامیان دکتر معین هم به همین نتیجه رسیدند که از اشکالاتشان در انتخابات این بوده که زبان عوام را نمی دانستند اما منظور شما از این کنایه این است که دکتر احمدی نژاد سوادش را ندارد لازم است یاد آوری کنم که ایشان در سال 54 در رشته مهندسی عمران در دانشگاه علم و صنعت تهران قبول شدند و در آن موقع سهمیه هم نبود که بگویید مانند دکتر سردار ها با سهمیه رفته اند دانشگاه .در ضمن دکترایشان هم مانند آقای خاتمی افتخاری و به پاس اهدای هزاران جلد کتاب به کتابخانه لندن نیست. علت اینکه شما در نوشته هایتان برای معین دکترش را از قلم نمی اندازید اما رئیس جمهور مملکت را احمدی نژاد خطاب می کنید ، چیست ؟

گفته اید: " آیا ممکن بود که کسی مانند آقای هاشمی که روزهای انتخابات هم برای گرفتن رای به استان‌ها سفر نکرد، هیات دولت را بردارد به سفرهای استانی برود، هر روز در یک گوشه کشور باشد."
آقای بهنود جک نگویید آقای هاشمی معلوم است که این شهر و آن شهر نمی رود چون :اولآ کسر شآن خود می دانند که با عوام هم کلام شوند و این غرور و تکبر مانع جوشش با مردم می شود . دومآ ایشان هرجا بروند مردم خیلی سوالها از ایشان دارند درباره فائزه و مهدی و خودشان و عملکردشان و بسیاری شبهات دیگر که بیشترش را حزب متبوع شما در اذهان عموم القا کرد و بعد خواست آنها را پاک کند اما نشد و آقای هاشمی یا جوابی ندارند یا باز هم کسر شآنشان می شود که جواب دهند .نمونه اش را در سفر به قم یا حضور در دانشگاه امام صادق دیدید.

گفته اید : " نویسنده خود سال‌ها است از سفر اقیانوس پیمایی به اندازه مقدور حذر می‌کند، چون ده دوازده ساعت پرواز، حتی اگر آدمی در هواپیمای اختصاصی و یا در درجه یک باشد باز سخت است. آقای احمدی نژاد در همین دو سال دو سه باری این راه طولانی را تا ونزوئلا و دو باری تا نیویورک طی کرده و حالا امسال هم قصد دارد برود. کدام یک از نامزدها اصولاً جرات داشتند اصلاً سالی یک بار به آمریکا بروند. کدامشان ـ مگر آقای کروبی که گاه گاه از این کارها می کند ـ جرات داشتند نامه بنویسند صاف برای خود شیطان بزرگ. آن هم شیطان بزرگی مانند جورج بوش که پدرش و پدرجدش هم شیطان بوده‌اند "
آقای بهنود شکسته نفسی نفرمایید شما می خواهید سفر اقیانوسی کنید که بیایید ایران یا بروید کشورهای فقیر آمریکای لاتین؟ اصلآ این جاها در شآن شما نیست شما بهتر است بنشینید در هاید پارک یا کنار کاخ زیبای باکینگهام یا در کوپه های " چشم لندن " و مقالات وطن پرستانه تان را بنویسید یا در خیابانهای زیبای پاریس قدم بزنید و به دموکراسی فکر کنید به خانه های با چراغ های قرمز و کالاهای انسانی آمستردام بنگرید و به مدرنیته بیندیشید و به راه های برون رفت از حجاب و تحجر و اصلآ برای برون رفت از این تحجر شما هم مثل شرق به ساقی قهرمانی فکر کنید ، شما نیازی به سفرهای اقیانوسی ندارید .اروپا اول و آخرش دو ساعت است .اما در مورد بقیه درست است که سفرهای استانی نمی رفتند چون اصولآ ایران و مخصوصآ شهرستانهای محرومش خیلی برای حضرات دلچسب نبود اما خوب اروپا چیز دیگری بود و به عناوین مختلف مسیر ایران ،اروپا پر ترافیک بود و حتی برای سفرهای بعدیشان هم فکر شده بود و خرید هواپیمای تشریفاتی پادشاه برونئی به همین منظور بود و خستگی راه هم نداشت اما از بد روزگار احمدی نژاد پیروز انتخابات شد .در ضمن فکر نمی کنم آقای هاشمی و خاتمی دخترانشان را در کشوری ساکن کنند که نسبت به آن شناختی نداشته باشند و آقای خاتمی سفر های بین المللی اش هنوز هم ادامه دارد البته نه برای تفریح که به قصد ریشه کن کردن جنگ و خونریزی در دنیا و البته با گفتگو و صد البته موفق هم شده اند و اکنون کشت و کشتار به صفر رسیده ، اگر در عراق و افغانستان و ... هم روزانه صدها نفر کشته می شوند ،مهم نیست چون آنها که آدم نیستند یانکی ها به سلامت . خوشبختانه در آستانه انتخابات آقای خاتمی سفرهای داخلی شان هم شروع شده البته فقط مرکز استانهای خوش آب و هوا مانند شیراز.اصلآ گیرم که سفر به استانها و شهرستانهای محروم برای جذب آرا باشد ،به هر حال هر کسی روشی دارد گذشتگان رای غربی ها را می خواستند که با سفرهای متمادی به غرب به دست آوردند و در انتخابات هم تمام رادیوهای بیگانه از آنها حمایت کردند و دکتر احمدی نژاد هم رای ملت را می خواست که بدست آورد .اینکه داد و فریاد ندارد می خواستند دست به دامن بیگانگان نشوند و راهشان را درست انتخاب کنند .
در مورد نامه نگاری به شیطان بزرگ ،کروبی را نمی دانم اما وزارت امور خارجه خاتمی به آمریکا نامه نوشت و از دولت کریمه آمریکا درخواست کرد که در ازای خدماتی نظیر دست کشیدن ما از حمایت از حزب الله و کمک به استقرار نیروهای آمریکایی در عراق و تعلیق غنی سازی نام ما را از محور شرارت خط بزنند و مبصر کلاس جهانی اسم ما را جزء بچه های خوب کلاس بنویسد اما مورد قبول واقع نشد این نامه چنان ذلتمندانه بود که صلاح ندانستند در معرض دید ملت قرار گیرد و محرمانه ارسال شد .اما نامه احمدی نژاد دلیلی بر محرمانه بودن آن وجود نداشت و البته همان کشور میزبان شما این نامه را بمب دیپلماتیک احمدی نژاد عنوان کرد.

گفته اید:"کدام یک از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری می‌توانستند و اصلاً در مخیله‌شان جا می‌گرفت که ملوانان انگلیسی را که همگان به آنها متجاوز می‌گفتند و بعضی‌ها جاسوس و مستحق اعدام، بیاورد در ریاست جمهوری و با همگی دست بدهد و بعد هم بدرقه‌شان کند با برخورد حسنه و اصلاً هم متهم نشود"
آقای بهنود شما حق دارید خیلی از مسائل را ندانید چون در ایران نیستید و گاه گاهی سری هم به ایران بزنید.برای اطلاع شما عزیز سفر کرده عرض می کنم که در سال 82 و 83 هم چندین نفر از کوماندوهای انگلیسی دستگیر شدند اما ظرف حداکثر سه روز بدون اینکه آب در دلشان تکان بخورد از پاویون دولتی با لباس نظامی آزاد شدند و آن سه روز هم به اصرار سپاه بود.آقای بهنود اگر سیاست نمی دانید اشکالی ندارد اما حداقل از کسانی که می دانند بپرسید.ندانستن عیب نیست نپرسیدن عیب است .بیرون آوردن لباس نظامی و دست دادن با رئیس جمهور و آرزوی موفقیت برای ایران و احمدی نژاد از جانب نظامیان نوعی تحقیر نیروی نظامی انگلیس بود و گرنه چرا برخی روزنامه های انگلیسی روز آزادی کوماندوهایشان را روزی سیاه خواندند و بلر و کابینه اش را به خاطر ناتوانی در اداره و مدیریت جریان کوماندوها تحت فشار قرار دادند ؟ و چرا برخی شخصیت های اسرائیلی و آمریکایی گفتند که " احمدی نژاد در حالی که برای نیروهای انگلیسی کت و شلوار پوشانده بود و نیروها هم با دست تکان دادن برای ایشان و عذر خواهی از ملت ایران انگلیس را تحقیر کرد "؟

گفته بودید " اگر هرکس دیگری غیر از احمدی نژاد سهمیه بندی بنزین را انجام می داد می دانید چند بشکه اشک برای مسافرکش‌ها و مردم بدبخت و فقیر ریخته می‌شد که حالا با گرانی و تورم چه کنند. "
فرق احمدی نژاد با خاتمی همین است ،خاتمی از داد و فریاد و اشک تمساح می ترسید و احمدی نژاد هم اگر حزبی یا جناحی فکر می کرد و به فکر رای خود یا اطرافیانش می بود نباید به این حوزه نزدیک می شد همچنانکه علیرغم اجبار مجلس خاتمی در طی 2 سال 83 و 84 نزدیک ماجرای بنزین نشد . نه اینکه الآن برای ماجرای بنزین اشک و آه نیست که فقط برای گوجه فرنگی اش بشکه بشکه که نه، تانکر تانکر در مجلس و رسانه ها اشک می ریختند و این سهمیه بندی بنزین هم هرکسی می داند برای احمدی نژاد ریزش آرای میلیونی دارد اما خوب از نظر احمدی نژاد منافع ملی مقدم تر است ، از نظر شما اینطور نیست؟

گفته اید : "با انقلاب روندی که از مشروطیت آغاز شده با پست و بلند راه و رهروان خود را به سال 1384 شمسی رسانده. کم کمک ایران اسلامی داشت الگویی می‌شد برای منطقه، با همه انتقادها که جهانیان می‌کردند اما داشت نمونه‌ای از مدیریت شهری، شوراها، آشنا شدن مردم به حقوق خود، ادبیات، سینما و... خلاصه... همین که کشور بر یک روال می‌گشت و درش استقراری پیدا شده بود دنیا را به ترس انداخته بود. اما ما ایرانی‌ها خودمان حوصله‌مان سر رفته بود. چقدر تکرار خسته کننده. تنها انتخاب آقای احمدی نژاد می‌توانست به این دور تسلسل پایان دهد. مگر نه هر بیست و پنج سال قرارمان با تاریخ همین است."


آقای بهنود ایران اسلامی داشت الگو می شد یا الگوی غربی به صورتی ناقص و ناکارآمد در ایران اسلامی الگو می شد؟دوست دارم مفصل در این مورد برایتان بنویسم اما دیگر از حوصله ام خارج است پس به چند سطر دیگر بسنده می کنم.
از کدام استقرار و ثبات می گویید؟ از ثبات بین المللی که با وجود ارسال آن نامه ها و تعلیق کامل فعالیت های هسته ای باز هم محور شرارت بودیم و هر روز تهدید به حمله می شدیم و سایه شمشیر داموکلس همواره بر سر ما بود ؟یا شاید از ثبات فاصله وحشتناک فقر و غنا می گویید؟به تصاویر سفرهای استانی دکتر احمدی نژاد نگاه کنید ،مردم شهرستانهای محروم را ببینید و بر عمق پینه های دست و صورت جوانها و میانسالان بنگرید و اگر باز هم رویش را داشتید از مدیریت شهری و ادبیات و سینما و امنیت شغلی و اشتغالزایی و ماحصل 16 سال سازندگی و اصلاحات بگویید. اصلآ چرا راه دور برویم مگر شماها نمی گفتید که طبقات ضعیف و محروم به احمدی نژاد رای دادند ؟پس با این حساب از 40 میلیون واجد شرایط رای دادن 17 میلیون محروم بوده .پس کلاهتان را بالاتر بگذارید ماحصل همان مدیریت شهری و شورا و ... تولید 45% قشر محروم و آسیب پذیر بوده.آقای بهنود ما ایرانیها از تکرار رفاه خسته نشده بودیم از تکرار حرف بر دوش فقر خسته بودیم ،نه با زمان قرارداد بسته ایم و نه با شخص . حرفمان روشن است نمی خواهیم فاصله فقر و غنا بین صفر و بینهایت باشد ،حتی با بینهایتش هم کاری نداریم صفرش نمی خواهیم صفر باشد.بین صد و بینهایت باشد .رئیس جمهورمان هم اگر نمی تواند صفرمان را صد کند ،حداقل خودش بینهایت نشین نباشد



سروش ::: دوشنبه 86/5/22::: ساعت 8:50 عصر
نظرات دیگران: نظر

لیست کل یادداشت های این وبلاگ


لینک های برتر

به زودی ایران به سومین قدرت جهان تبدیل می شود [186]
معاویه هنوز زنده است و بت گر باقی است [114]
ایرادات نگارشی بچگانه خانم پروفسور زهرا رهنورد [129]
عروسی پسر احمدی نژاد و پسر عسگر اولادی [921]
نرخ های واقعی با ارزشتر از ملی شدن نفت -خیلی مهم [40]
عذر بدتر از گناه دکتر عباسی و سخنی با ایشان [161]
سرانجام پرونده مهدی و فائزه هاشمی تشکیل شد [174]
رهبری جلوی ریاست جمهوری مادام العمر را گرفت - مهم [296]
ما پدر در پدر ساندیس خوریم - عکس [322]
انتقادات فرمانه شجاع از جاسبی ، در حضور جاسبی [143]
کلیپ و آهنگ زیبای فتنه سبز [204]
یاران را چه غریبانه - کشتند در این خانه / حتمآ بخوانید [137]
مترادف های سیاسی - حتمآ بخونید [171]
مهندسی افکار عمومی - دکتر عباسی - مهم مهم [255]
بگو کدام خیابان سرزمین‌مان رفتگر ندارد - کافه پیانو [127]
[آرشیو(187)]

 

 

لینک دوستان


وبلاگ های من
ناگفته ها




لینکهای مورد نیاز

اخبار نت گشت



آرشیو سیما



آدرسهای اینترنتی



روزنامه ها



موسیقی سنتی و پاپ



جوک



آب و هوا



آثار پارسی گویان



یانی



کارت تبریک



گردشگری ایران



گالری تصاویر



>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 56
بازدید دیروز: 38
کل بازدید :354104

بهترین نمایش 600*800

پارسی بلاگ

صفحه نخست

پست الکترونیک

وضعیت من در یاهو

برای اینکه این صفحه را ،صفحه خانگی خود کنید کلیک کنید


مطالب پیشین


لغت نامه فارسی

پیوند روزانه هزاره سوم